مناجات نامه شیطانی:
خدایا:
اگه از روی غرور بر مخلوقت سجده نکرده نه به خاطر آدم که به خاطر عشق بیش از حدم نسبت به تو بود.
خدایا:
مگه عاشق حقیقی کسی می تواند درکنار خود غیر از معشوقش کس دیگری را ببیند.
خدایا:
چرا با دوریت عذابم می دهی
بگذار حرف آخر را بزنم:
اگه هزار بار دیگر هم آدم بیافرینی
باز به خاطر نداشتن چشم دیدن هوو
او را سجده نخواهم کرد.
آمین
روزگار دل تنگی شیطان شروع شد
جدایی از او بر ای شیطان هم سخت وبد
می دونی چرا از خدا یه فرصت طولانی خواست
شاید برای این بود که می خواست یه بار دیگه اون رو ببینه
یه عزیزی می گفت خدا به یاد من نیست چرا من به پادش باشم.
بذار اینجوری جوابش رو بدم:
چرا من به یاد خدا نیستم تا او هم به یاد من باشه. از قدیم گفتن دل به دل راه داره راستی چقد ر از دل خدا خبر داریم. بذار یه حکایت برات تعریف کنم:
میگن وقتی فرعون داشت تو رود نیل غرق می شد تو اون لحظه آخر خواست توبه کند . جبرئیل یه مشت لجن دریا برداشت و به در دهنش کوبید تا نتونه آخرین لحظه عمرش توبه کنه.
خدا بهش گفت چرا این کار رو کردی ؟
جبرئیل گفت : نمی خواستم بعد از این همه بدی دم آخری توبه کنه
می گن خدا یه آه حسرتی کشید و به جبرئیل گفت:
هنور آدم خلق نکرده ای تا بدونی چقدر دوسش می داری
و واقعا ما چقدر او را دوست داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از اون گذشته ما از کجا می دونیم اون یاد ما نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوست عزیزم:
یه کم هم تو جوانمردی کن و به رو خدا نیار که همیشه به یادش هستی
چرا ما آدما اینقدر زود می خواهیم منت بار کسی کنیم.
امشب با خودت خلوت کن یه لحظه فکر جواب رو پیدا کردی
آفرین
او در دل می نشیند چون تنها عضو بدن است که نشان از خدا دارد.
او هنوز هم سالهاست به دنبال بهانه ای برای دیدن خدا می گردد.
اما رویش نمی شود با او رودررو شود. به همین دلیل از دریچه قلبت یواشکی به او می نگرد.او نیک می داند دل جای اوست.
خدایی که آدما رو همه ز یک گل آفرید جایی می خواست واسه خودش تو سینه ها دل آفرید
او قسم خورده است دلها را تسخیر کند.
و باز شیطان دلتنگی می کند.
از این می نالد که خداوند او را که مقرب درگاهش بود به خاطر انسان از بهشت راند اما همین انسان غافل از قدر خود گرداگرد شیطان می چرخد.
شیطان سالهاست در حسرت جایی که از دست داده است غبطه می خورد و بعضی از ما آدمیان هرگز غبطه رسیدن به جایی که لیاقت آنرا داریم نمی خوریم.
و باز شیطان دلتنگی می کند....
از زمانه که همه بدبختی ها را به او نسبت می دهند و او نیک می داندکه به قول خدایش او تنها یک وسوسه کننده است . همین.
الذی یوسوس فی صدور الناس
تو قرآن نوشته ابلیس از خدا تا وقت ومعلوم ( برپایی قیامت ) از خدا فرصت خواست.
راستی فکر می کنی این فرصت را برای چی می خواست.
نمی دونم :
شاید این فرصت را خواست تا یکبار دیگه بتونه جمال حضرت حق را ببینه
هرچند این زمان شاید خیلی طولانی باشه اما زمان محال نیست
هرچند شاید این زمان خیلی طولانی باشه اما به دیدن طرف می ارزه
نمی دونم:
شاید هم ابلیس از این کارش دنبال چیز دیگری بود.
وخداهم نامردی نکرد وبه درخواست ابلیس جامه اجابت پوشاند.
ادامه دارد.......
نمی دونی چقدر دل کندن از کسی که شش هزار سال بهش عشق ورزیدی سخته
نمی دونی وقتی او بهت بگه باید ازمن دور شوی انگار دنیا رو سرت خراب می شه
آخه برای همین بود که خدا سخت ترین مجازات را برای ابلیس در نظر گرفت.
و چه سخت است دوری از او
......ادامه دارد......
چه کسی برای کاری که به خاطر آن از معضوقه اش رانده شده است به معشوقه اش قسم می خورد.
ابلیس:
و آنگاه که قسم خورد به عزت معشوقه اش:
فبعزتک لاغوینهم اجمعین.
و این برگی از دفتر عشق راستین ابلیس به حضرت دوست بود.
زیراعاشق خدا بود.
عاشقی که هرگز تاب دیدن عاشقی غیر از خودش را در کنار معشوقه اش ندارد.
ابلیس عشق را جور دیگری نشان آدم داد.
همه چیزم را از دست می دهم اما معشوقه ام را از دست نمی دهم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ